عشق بازان چنین
محبوب من
دیگر دروغ بس است
دوستتان ندارم
تمام این سالها شما را دوست نداشتم
من فقط
این حس را میخواستم
محبوب من
دیگر دروغ بس است
دوستتان ندارم
تمام این سالها شما را دوست نداشتم
من فقط
این حس را میخواستم
بیشتر فعالیت کنید
شما او را میخواستید
وگرنه این حس را میتوانستید با کسی دیگر هم تجربه کنید
این حس مثل عطر سیبی است که عاشقانه میبوییدش
محال است آن را با بوئیدن انار تجربه کنید
و محال است بوی سیب را بخواهید و طعم اش را نه
شما فقط مثل کودکی هستید که اجازه ی بوئیدن ان را دارد
ولی اجازه ی خوردنش را نه
و لجوجانه میگوید طعم اش را دوست ندارد
محبوب هم احتمالا میدونه خودش رو زده به نفهمیدن
این جملات با اسمی که برای خودت انتخاب کردی تناقض داره
سلام. چقدر جمله :پزشکان (به خصوص دوران دانشجویی مصادف با بهترین سالهای جوانی) لذت و زندگی نمیکنن درسته؟ ممنون میشم نظرتون رو بگین
کاش بدونی...
تورو واسه خودت نخواستم واسه خودم میخواستمت!دلم برا تو تنگ نشده برای اون بی قراری و شوقم دلتنگم
و این غم تلختر و موندگار تر از اون حس ها ریشه زده توی جونم...
مهربان حالا که نگاه میکنم میبینم از اول تا به اخرش خودخواهی بود :)
🙄😳🤔