شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۱۲ ق.ظ
پانزده سال گذشت
یادت گرامی باد؟
همین؟
دلم برات تنگ شده؟
چقدر راحت همه چیز رو رها میکنم
اما تو رو
تو رو هم رها کردم اما مثل اون اسباب بازی پشت ویترین و منم اون بچه ای که راهمو کج میکنم تا ببینمت و تو مسیرم رو برمیگردونم تا بیشتر ببینمت
هر بار استوری هات رو باز میکنم میترسم که
نه نمیترسم . شاید یه کم غمگین بشم اما بعد فکر میکنم تو حالت خوب خواهد بود پس اوکیه
یادت باشه من میخوام تو خوشحال باشی حتی اگه خوشحالیت در گرو نبودن من باشه