یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

جمعه, ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ب.ظ

شاید اگر دائم بودی کنارم

میگه  چه حوصله ای داری که خودتو معلق نگه داشتی

میگم تو هدفت رو میخوای من از مسیر لذت میبرم یا بذار اینجوری بگم تو مقصود رو میخوای من مسیر رو

.

میگم هیچوقت نپرس پس کی میای خواستگاریم

میگه اگه فلان تاریخ اومدی که اومدی اگه نیومدی برو دس خدای مهربون

جوابی نمیدم اما تو ذهن خودم مسئله رو بررسی میکنم و نتیجه رو هم که واضح میبینم

.

میگه چرا نمیخوای بامن تو یه خونه زندگی کنی؟

میگم یه سری محدودیت داره

میگه تا کی اینجوری ادامه داره اگه یه سال دو سال دیگه با هم نباشیم چی؟ 

میگم مهم الانه

بق میکنه میگه نشونه ی بدیه

.

میگه از اینکه ویرجین نیستم نگرانم

میگم مگه انتخاب خودت نبوده ؟

میگه با چند نفر باید اشنا بشم، بهشون دل ببندم و رابطه که به جاهای خوبش رسید شرایطم رو بگم و اونا منو پس بزنن شاید یکیشون منو قبول کنه

نظرم رو واسه خودم نگه میدارم

.

یه ربع لاینقطع حرف میزنه ، نفس نمیکشه 

میگم افتادی رو دور باطل و واضحه که خودت نمیدونی

میگه خب اگه خودم عقل داشتم که از تو نمیپرسیدم

میگم واضحا دنبال اینی با یکی آشنا بشی که هدفش ازدواج باشه و تا اینجاش بد نیست 

مشکل از جایی شروع میشه که خیلی تند میری و نمیتونی هدفت رو پنهان کنی...

.

میگه وقتی دل میبندم نمیخوام دل بکنم

میگم تو رابطه داری ، کار میکنی ، ادای استقلال درمیاری اما مستقل نیستی

تو یکیو میخوای که مسیولیت زندگیت رو قبول کنه واسش قرمه سبزی درست کنی بهت حق طلاق و حق خروج از کشور بهت بده مهریه ت هم 50 درصد اموال شوهرت باشه

اینده ت رو هم میخوای پیش بینی کنم؟ در سال اول ازدواج ده کیلو وزن اضافه میکنی . ساعت کاریت رو خیلی کم میکنی و هدف بعدی که واسه زندگیت تعیین میکنی میشه فرزند

.

میگه من آدم ساختن و تعمیر کردنم نه تعویض کردن . من فرزند پدر مادری ام که خیلی مشکلاتشون بیشتر بوده اما جدا نشدن

میگم از فضل پدر تو را چه حاصل؟ اونا نسل قدیم تر بودن تربیت و تحصیل و شرایطشون فرق داشت. فرق هست بین کسی که میتونه بره ولی میمونه با کسی که مجبوره بمونه. مادر تو طلاق میگرفت کجا رو داشت که بره؟ سرکوفت اطرافیان. نگاه جامعه . حتی معیشتش هم تحت شعاع قرار میگرفت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۵
مهربان

نظرات (۹)

میگم دکتر،مشاوره که میدین،پیشبینی که میکنین،فالم میگیرین؟...

+در مورد هدف به نظرم خیلی خوبه هدفشونو همون اول نشون بدن،تا اینکه هی زیرزیرکی رو مخ طرف کار کنن!

پاسخ:
آب حوض هم میکشیم
کسی که یه ذره سیاست داشته باشه هدفش رو مخفی میکنه
اما شدت مخفی کاری با پلید بودن طرف رابطه ی تصاعدی مستقیم داره

شاید بهتره سکوت کنم رد شم برم ولی خب نوشتم دیگه:

حالا چرا جمله اخر در مورد مامانشو زدی تو سرش؟!

پاسخ:
چون در جریان زندگی خانوادگیش هستم و خودش مثالی زد از خانواده ی خودش

 نظر خودت راجع به ویرجین بودن یا نبودن چیه؟میدونم تو که کلا ازدباجی نیستی، ولی برفرض که باشی،برا ازدباج مهمه برات طرف مقابل ویرجین باشه؟ویرجین بودن یا نبودنِ خودت چی؟

پاسخ:
ترجیح میدم نظرم رو برای خودم نگه دارم

دیدی بهت گفتم

 

. اینا همشون مکالمه با یه نفره؟ یا چند شخص؟

 

.ولی مگه ازدواج، آشپزی کردن (قرمه سبزی پختن)، بچه دار شدن و کم کردن ساعت کار (احتمالا) به خاطر وقت بیشتر گذاشتن واسه مادری، تناقضی با استقلال داره؟

پاسخ:
با چند نفر . از طرز فکرهای مختلف و سطح صمیمیت متفاوت
این طرز زندگی هیچ اشکالی نداره اما مستقل نیست وابسته س فقط فرد مورد نظر دوست داره به چیزی که نیست تظاهر کنه

توی مسیر حتما چشم به ته جاده ام داری میدونی نمیشه که غایتی رو متصور نشد و پا توی مسیر گذاشت چون هر قدمی که برمیداری به چرایی نیاز داره... خودم تا وقتیکه بدونم انتهاش چیزی ک میخوامه میدوئم نه چون باید انجام شه یا چون درسته... 

در باب لذت منو یاد این جمله اپیکور میندازی(یا شایدم چون تازگیا دوباره خوندمش باهات تطابقش دادم) : لذت چیزی را که در اختیار داری با ارزو و میل چیزی که نداری ضایع نکن، بخاطر داشته باش چیزیکه اکنون داری چیزی بوده که زمانی ارزوی داشتنش را داشتی. 

پاسخ:
من گاهی مسیر رو میرم بخاطر خودش و لذت مسیر نه مثلا فتح قله .

نمی‌دونم. ولی من شخصا به همچین آدمی نمی‌گم غیرمستقل لزوما. این آدم به هر حال استقلال مالیشو داره ولی از یه جایی به بعد تو زندگیش درآمد رو میزاره اولویت دوم و اولویت اولش چیزای دیگه هستن تو زندگی مشترک.‌ 

به هر حال تو زندگی مشترک آدما تو یه سری چیزا به هم وابستن، این دیگه انتخاب دو طرفه که چطوری کارای مشترک زندگیشونو تقسیم کنند. از نظر من این استقلالو نفی نمی‌کنه. 

همونطور که به نظرم تمام وقت کار کردن واسه یه دختر و درآمد بالا لزوما به معنی استقلال نیست. (استقلال مالی چرا، ولی استقلال جنبه‌های دیگه هم داره.)

پاسخ:
اولین جنبه از استقلال و شرط اولش استقلال مالیه
من اگه جلوی بابام دستم دراز باشه نمیتونم بگم مستقلم هرچند بابام با میل خودش و بدون گفتن من به حسابم پول واریز کنه . تعمیمش بدین به همسر
من ممکنه کار کنم استقلال مالی داشته باشم اما ترجیح  بدم کار نکنم و تو خونه خانومی کنم کافیه شرایطش پیش بیاد

موافقم که اولین شرط استقلال استقلال مالیه. 

ولی خب تو این موردی که گفتید خانمه همچنان کار می‌کنه دیگه ولی کمتر. گفتید ساعت کاریشو کم می‌کنه. به هر حال درآمد داره و  احتمالا با اون درآمد هزینه‌های شخصی خودشو بتونه درآره دیگه؟ ولی هزینه‌های زندگی مشترک و بچه و غیره با همسرشونه. در عوض مراقبت و رسیدگی به این امورم با ایشون. 

من مشکلم اینه که تو چنین شرایطی معمولا همه فقط وابستگی زن رو می‌بینن، یعنی اینطوری میبینن که هزینه‌های زندگی مشترک عمدتا با مرده پس زن به مرد وابسته است. ولی وابستگی مرد رو نمی بینن، که برای مراقبت بچه‌‌شون، انجام یه بخش عمده از کارای خونه و ... به خانومش وابستگی داره. 

برا همینه می‌گم که زندگی مشترک معمولا به هر حال یه درجاتی از وابستگی رو داره برا هر دو طرف. به نظرم تا یه حدی این نرماله. تا حدی که فردیتت رو ازت نگیره و اگه یه روزی به دلیلی دیگه نخواستی و نشد زندگی مشترکو ادامه بدی باید بتونی خودت از پس خودت بر بیای‌. 

 

پاسخ:
جدای از مشترک بودن زندگی و نقش هردو نفر در زندگی من با فرزند اوری مشکل دارم و خودخواهی میدونم . من  میخوام حس پدر بودن رو تجربه کنم پس یه نفر رو درگیر زندگی کنم؟
به شدت با استقلال مالی خانوم ها موافقم از نظر روانی هم واسه خودشون خوبه

راجع به فرزندآوری موافقم که خودخواهیه. ولی به نظر من اوکیه که آدم گاهی خودخواه باشه. شاید اون بچه‌هم از اون خودخواهی تو و آوردنش به این دنیا راضی باشه روزی یا شاید نباشه‌. نمیشه حدس زد. اتفاقا تو آخرین نوشتم تو وبلاگم همینو نوشتم. که اصل فرزندآوری شبیه قماره از نظر من. گاهی آدم تصمیم می‌گیره اینطور قمار کنه دیگه، نه؟ هرچند نمی‌دونم خودم جرات کنم برای این خودخواهی و قمار یا نه. 

 

+منم همینطور و تو این اصلا بحثی ندارم. 

پاسخ:
ما انسان را در سختی آفریدیم
من به خاطر به دست اوردن حس خوب یه عمر کسی رو به سختی بندازم مخصوصا تو کشوری مثل ...
این قمار خیلی احمقانه و سمی هست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">