مرگ یک بار که نه ، هر روز
میگه بهش بگو ،فوق میگه نه ... نمیمیری که
چیزی نمیگم فقط تو گوشه و کنار ذهنم میام ماجرا رو از دید اون میبینم
اینکه شاید از یکی خوشش میومده و انتظار برای دریافت پیشنهاد پیرش کرده
الانم میگه کاش این مقوله پیشنهاد دادن و ابراز علاقه کردن رو همه پسرا پیش بگیرن تا شاید اونم آرزو به دل از دنیا نره.
اگه بگه آره که آینده ی رابطه با تقریب بالایی به زیبایی قبل از شروعش نخواهد بود.
اگه بگه نه من تنها دارییم رو از دست میدم . امید تنها چیزیه که الان دارم
یادمه وبلاگ قبلیتون؛یکی دوسال پیش؛یکی اومد نوشت چرا اینقدر عاشق یک نفر موندی بهشم نمیگی؛میدونی چقدر ادم هستن که انتظار عشق رو میکشن و...اون موقع فکر میکردم چقدر حق گفته؛طفلی بودم؛کامنتای بیست خطه مینوشتم با موضوع تقریبا مشابه با گفته های مجهول پستتون؛الان این جدل بین شما و بقیه جالبه واسم؛قبلا فکر میکردم چقدر عجیب و غیر طبیعیه این نوشته ها؛الان صرفا حس احترام میگیرم از این پستاتون؛احترامی که نسبت به خودتون؛حستون؛خاطراتی که دارید؛اگه تهدیدای قسمت درمورد من وبلاگ رو بذاریم کنار و فرض کنیم داریم نوشته های یه عاشق سیزده ساله واقعی رو میخونیم؛واقعا لایق احترامه.
+سلام راستی؛خوش برگشتید