یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

دوشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۱۹ ق.ظ

آروم بگیر تو سینه

یادت میاد یه روز برات دوست دارم میخوندم؟

خواستم بگم هنوز برنامه همونه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۰:۱۹
مهربان
جمعه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۰۴ ق.ظ

آینده ت مثل دلت

هیچوقت به فال اعتقاد نداشتم . یه دوست جدید برامون قهوه ترک درست کرد و گفت بیاین فالتون رو بگیرم ...کلی چرت و پرت گفت از اونایی که همه دوست دارن بشنون.

آخرین جمله ش این بود یکی که تو گذشته ت بوده و آینده ی روشنی داره 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۰۴
مهربان
جمعه, ۳۱ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۴۲ ب.ظ

دور از رویت ، دور از صدایت

یکی از دوستان که حدود ۱۵ ساله ازدواج کرده می‌گفت توی یه جمعی نشسته بودیم یکی از همکارای جراح گفت فلانی تو دانشگاه من روت کراش داشتم ، همون لحظه یکی دیگه هم گفت اتفاقا منم ازت خوشم نیومد اما هیچوقت نشد جلو بیام . دوستم گفت بهشون توپیدم که الان یادتون اومده؟ میمردین همون وقت میگفتین؟ منم دلم شوهر پزشک میخواست.

.

آفرودیت تایپه . به شدت

عجیب بود واسم که چرا بایه مهندس ازدواج کرده. ازش پرسیدم.

گفت پزشک اومد خواستگاریم و من قبول نکردم؟ واقعیتش یه پزشک اومد یه دندونپزشک . یکیشون زشت بود یکی بی پول.

خلاصه که راضی نیستم. گفتم اونی که دوسش داشتی چی شد؟

گفت سال اول دانشگاه دوست بودیم . بعد یه سال به هم خورد . بیست سال بعد همو دیدیم و چند باری بیرون رفتیم حتی رفت و آمد خانوادگی داریم . قصد شیطونی داشت که بهش راه ندادم . واسه اون موقع خوب بود الآنم پولداره اما به درد من نمیخوره . حتی اگه از زنش جدا بشه

 

 

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۱ ، ۲۳:۴۲
مهربان
دوشنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ ق.ظ

همه ی اون روزا

یه ویدئو تو اینستا ویرال شده . اون دختری که توی کنسرت رضا صادقی با آهنگ همه ی اون روزا داد میزنم و گریه می‌کنه. خودم رو توش میبینم . منی که سالها با این آهنگ غصه خوردم و اشک ریختم . اون مسیر چند صد کیلومتری که رانندگی میکردم و کل مسیر رو روی همین آهنگ قفل بودم . روزها و شب هایی که باهاش خوندم و خوندم و تو نشنیدی.

تو محبوب من به عنوان یه غم عزیز تو سینه ی من میمونی 

شاید هرگز خودم رو در کنارت نبینم اما به کسی که تو رو در کنار داشته باشه هم حسادت نمیکنم چون حضورت رو حس کردم .

یکی می‌گفت کاش ازدواج کنه تا بیخیالش بشی اما فکر نمیکنم برای من چیزی عوض بشه ... من فقط می‌خوام تو خوشحال باشی حتی در کنار هر مرد دیگه ای که عزیزم خطابش کنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۰۰:۳۱
مهربان
جمعه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۳۳ ق.ظ

چهارده سال گذشت

شاید نوشتنش کلیشه ای باشه.

ولی خیلی سال گذشت 

یه ماه یه سال ده سال 

چهارده سال گذشت .

تو نمیدونی که از دیده افتادی ولی از دل نرفتی.

یادت گرامی باد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۳۳
مهربان
جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۲۰ ب.ظ

من یک ترسو هستم


یه مهمونی دعوت شدم
گودبای پارتی خواهر یکی از دوستام بود که ویزاش واسه سوییس درست شده بود 

برام خیلی واضح بود که چرا من دعوت شدم، بصورت ضمنی گفت که بیشترشون کاپل هستن و دلش نمی‌خواست تنها باشه ، خب مهم نیس
کنجکاو بودم ببینم چه خبره
وصله ی ناجور جمع بودم
دعوت کننده نذاشت بهم بد بگذره . نه تنها بمونم و نه دوستاش بهم کرم بریزن اما خب تصور کنین که سرکار رفته بودم ، باشگاه هم بعدش و ساعت ۹ شب به جمع حدود پونزده نفره شون اضافه شدم
ساعت دوازده اینا بود که شام خوردیم و رسماً مغزم رفت رو استندبای 
از ماوقع چیزی جز اشباح درهم نمی‌دیدم
بهش گفتم فلانی من دیگه برم؟ گفت بشین اینا تا صبح هستن
دیگه به زور و اصرار ساعت دو بود که زدم بیرون 
.

یادم نمیاد از کی دیگه خوشحال نبودم

من آدم این جمع ها نیستم اگه بازم دعوتم کنن میرم 
یکی از انگیزه هام این بود که ببینم میتونم دوباره خوشحال باشم یا نه
تفریحات افراطی وقتی خوبن که از بعدش نترسی

 

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۲۱:۲۰
مهربان
دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ ب.ظ

خودت نمیدونی همه بود و نبودمی

منفعت من در اینه تو باشی ولو فقط در ذهن من

ایا تو از اینکه ((همه بود و نبودمی )) سود میبری؟ بعید می‌دونم 

تو ممکنه با هر کسی خوش باشی و من از این خوش بودن تو راضی ام 

خوشحالم که قوی هستی 

از اینکه گلیم خودتو از آب می‌کشی 

از اینکه به من نیازی نداری 

از اینکه بود و نبود من مهم نیست

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۰ ، ۲۲:۰۵
مهربان
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۴۷ ق.ظ

آنکه در پایان کاری ننگرد عاقبت روزی پشیمانی خورد

خیابون خلوت بود ، صدای یه بوق کشدار اومد و یکی بدون اینکه سر بالا بیاره و رو برگردونه گفت : چاکرم ارادت

ابراز احساسات ندیده و نشناخته

اینکه نبینی ولی حس کنی درسته و واکنش نشون بدی 

فیل شناسی در تاریکی مولوی میشه یه همچین چیزی 

اینکه بر حسب شواهد بخوای تصمیم بگیری گزاره ی الف معادل گزاره ب می‌باشد

در حالی که اون ب نیست یه پ بوده که رنگش کردن به عنوان ب 

حالا اگه چندتا گواهی بین‌المللی ب بودن از دانشگاه نیوکمپ هم واسش ارائه کنن اصل مطلب یه چیز دیگه س

این همه صغری و کبری چیدم تا اینو بگم

یه کمپین تشکیل شده بود واسه عدم صدور گواهی ب کار ت ...امضا جمع میکردن

دو سه سال پیش بود که یه پیج تو اینستاگرام گل کرد به اسم ارگانیک مایندد

میلیونی خواننده و فالوور داشت یه بار به این مطلب اشاره کرد و گفت با خودتون صادق باشین یا توی یه راهی قدم نذارین یا دنبال راه فرعی و جا نماز آب کشیدن نیوفتین

من جای اونی نیستم که وسط برزخ گیرکرده اما می‌دونم اونی که هم از آخور میخوره هم از توبره ازش به اسم خوبی یاد نمیشه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۰ ، ۰۰:۴۷
مهربان
يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۵۰ ب.ظ

بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

اینده ای دارم پر از اما و اگر . پر از اتفاق های خوب و بدی که هنوز نیوفتادن

روش من برای نظم دادن به ذهن مشوشم ، نوشتنه

الگوریتم های پیچ در پیچ و درهمی میکشم و در پایان وقتی به بن بست بخوره یه راه حل های ناجوری هم واسشون دارم

زندگیم رو هواست ، اگه خوب پیش بره خیلی خوب میشه اگه به گیر و گور بخوره ...

به هر حال هنوز زنده ام و هنوز امید دارم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۰
مهربان
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۳۶ ب.ظ

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت

 

اما امید چیز خطرناکیه

وقتی اسب رو شلاق میزنی تند تر راه میره ، ایا این شلاق به اسب کمک میکنه یا اخرین ذره های رمق رو از جونش بیرون میکشه؟

من با امیدوار بودن و روحیه دادن به خودم همین کار رو میکنم 

برای شغل سوم دارم دست و پا میزنم

جسمم دیگه نمیکشه

نگرانم 

یه سری رفیقا هستن که فقط تو سختیا و مشکلات یادت میوفتن

این وبلاگ حکم اون رفیقی رو داره که تو مشکلات میام سراغش

.

عنوان مطلب هوای زمزمه هایت از همایون شجریان که امشب چند بار گوش دادم و هر بار گمگین تر شدم

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۲۱:۳۶
مهربان