یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

جمعه, ۱۶ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۴۲ ب.ظ

آکواریوم های تهران

شرایط جالبیه مگه نه

یوتیوب سالهاست که فیلتره ، چرا ؟ نمیدونم 

واسه ی کارم نیاز دارم تکنیک ها و روش های جدید رو یاد بگیرم

حتی اساس کار رو بار ها و بارها ببینم تا بهتر انجامش بدم

این کافرهای بی دین واقعا زکات علمشون رو میریزن کف یوتیوب البته بگذریم از اون عنترایی که میگه واسه عضویت تو آکادمی ما ماهی پونصد دلار پرداخت کن ! مرتیکه کچل

یکی بره به اینا بگه ما هالیوود رو هم با کیفیت پرده سینما میبینیم که مجبور نباشیم پول بدیم 

از بحث دور نشیم قدیما یه چیلترشکن بود که باهاش فیس بوک و یوتیوب و توییتر باز میکردیم ( اونی که مد نظر شماست هم آره ! ) الان دیگه هیچ . منی که با فاصله ی چند صد کیلومتری از خانواده م زندگی میکنم نمیتونم دوتا عکس بفرستم چون عملا چیزی تحت عنوان واتس آپ و تلگرام وجود نداره . اصلا و ابدا وابسته نیستم از تنها زندگی کردن لذت میبرم اما ارتباط داشتن با دیگران واقعا مهمه. زندان چرا یه محکومیت حساب میشه ؟ چون ارتباطاتت رو محدود می‌کنه . نسخه ی شدیدترش میشه انفرادی که فرد رو به جنون میرسونه . اینجا جاییه که ما زندگی می کنیم

 زندانی به وسعت یک کشور 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۱ ، ۱۶:۴۲
مهربان
سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ

کسی مثل تو نبود ، کسی مثل تو نشد

معروف شده میگن یه زن می‌تونه تنها ارتش تو باشه و من به داستان دکتر قره حسنلو و شهادت همسرش فکر میکنم

به اونایی فکر میکنم که به تجربه نشون دادن فقط لب و دهن هستن . تو جمع که میشینن چنان از رشادت هاشون میگن که کاسترو باید یه لنگ بندازه جلوشون و تعظیم کنه . به پای عمل که میرسه میگه آره من سهمم رو انجام دادم

یه دوستی می‌گفت اگه بخوام زن بگیرم . مهریه نمیدم حق طلاق هم نمیدم. فقط حق کار و حق تحصیل

خونه و وسایل هم باید از خودش داشته باشه

گفت من توی بدترین روزهام تنها بودم . روزایی که بی پول بودم کسی منو نمیدید ، وقتی خواستمش منو رها کرد و وقتی برگشت دیگه نخواستمش

من همه چیزم رو تنها ساختم ، دودستی تقدیم کسی نمیکنم

بد نمی‌گفت

زندگی های ما همه معامله شده ، حتی دوست داشتن هامون هم با چرتکه انداختنه

چرا راه دور بریم ؟ خود من ، دوست داشته شدن رو باور نمیکنم 

نه اینکه دوست داشتنی نباشم (که نیستم ) اگه پزشک نبودم اگه پول و اعتبار و کارم رو نداشتم ازم هیچی نمیموند .

عنوان یه آهنگ قدیمی معین 

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۱ ، ۰۰:۰۲
مهربان
پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۲:۳۴ ق.ظ

واسه تولدم

ساعت ۰۰ :۰۰ بود گفت یه آرزو کن

چیزی از دلم گذشت که آرزوی دیرینه م بود

اما گفتم تو چی دوست داری ؟ همون

گفت شیرینی خامه ای!

 

.

عنوان : سارن

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۱ ، ۰۲:۳۴
مهربان
چهارشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۰۵ ق.ظ

لاف در غریبی یا چی

پرده ی اول 

با همکارم وسط خیابون راه می‌رفتیم گفتم می‌دونی در مورد این شهر چیو دوست دارم ؟ اینکه هیچکس نمیشناستت و میتونم فارغ از چیزی که سرکار هستم فان باشم و دلقک بازی در بیارم 

پرده دوم دوساعت بعد چند خیابون اونور تر

من رو به دستفروش کنار خیابون : سلطان این قابلمه چند ؟

دستفروش : ۱۵۰ 

یهو یه عابر که اونم داشت مایملک به حراج گذاشته شده ی فروشنده رو نگاه میکرد بهم گفت میشه یه سوال بپرسم ؟

من پس از قورت دادن آب دهان : بفرمایین در خدمتم

رهگذر : اسم شما مهربان ه ؟ 

من : یا خدا ! بله چطور ؟

رهگذر : شما دوست کلبعلی هستین ؟ 

من : کلبعلی ؟کدوم کلبعلی ؟ ( با استایل قیصر بخونین )

رهگذر با نیش باز : همونی که تو فلان شهر با هم خدمت میکردین ، از رو عکساتون شناختمتون

من : یا ابلفضل ! کلیه خاطرات ، روایات و نقل قول هایی که از طرف من گفته شده نظر شخصی خود کلبعلیه و من قویا رد میکنم 

رهگذر با خنده : به جز خوبی چیزی نگفته

من : خدا رو شکر اما همونم تکذیب میکنم ، شما دوستش هستین ؟

اینجا قیافه ی رهگذر تو هم رفت و من مثل هاپو بابت پرسیدن سوالم پشیمون شدم ، گفت همون زمان ها حدود چهار سال با هم بودیم 

 به خاطر این سوال آخریه اطاله ی کلام رو جایز نشمردم و یادم نیست چجوری خداحافظی کردم و جیم شدم اما هنوز کرک و پشمم بابت این واقعه ریخته 

تا من باشم در مورد ناشناس بودن رو‌ منبر نرم

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۱ ، ۰۱:۰۵
مهربان
يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۲۸ ب.ظ

اگه هنوز تو خلوتت یادی ازم نمیکنی

 

این وضعیت اخیر کشور هم اوضاعیه

یه مدت مد شده بود کنار خیابون هم دیگه رو بغل میکردن

دروغ چرا ... به این فکر کردم که کاش میشد با ماسک و عینک آفتابی بیام نزدیک محل کارت و یه مقوا بذارم جلوم و بنویسم اگه از اوضاع فعلی ناراحتی منو بغل کن به امید اینکه شاید فرجی شد و هیییی

یه سری استوری میذاشتن من زنم به دیدن موهای من عادت کن . بدون حجاب!

محبوب من از استوریت اسکرین شات گرفتم چون واقعا زیبا بودی اگه روم میشد پرینت می‌گرفتم و میزدم به دیوار اتاقم

نمیدونم حالت چطوره ولی اگه از حال من بپرسی باید بگم اینی که الان هستم با خوب خیلی فاصله داره

درسته که تو حتی اسم منم یادت نمیاد اما کاش بدونی بر دو جهان نمیدهم یک سر تار موی تو

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۱ ، ۲۳:۲۸
مهربان
سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۱:۲۳ ق.ظ

همراه بیمار تخت ۱۳

مطلب طولانی و پر از اصطلاحات رایج ولی نامأنوس پزشکیه.احتمالا به جز اعصاب خوردی برای خوانندگان چیزی نخواهد داشت ...ب

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۱ ، ۰۱:۲۳
مهربان
شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۹ ب.ظ

عمرو عاص پیش شما گاندیه

اونایی که فیلم 2013 snow piercer رو دیدن یه جایی از فیلم هست که کرک و پر و پشم و پیل واسشون نمیمونه .

خطر لو رفتن داستان فیلم در ادامه ی مطلب

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۱ ، ۱۸:۱۹
مهربان
سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

مگه میتونم تو رو با کسی عوض کنم

 

شما اگه بخواین به دیوار اتاقتون قاب عکس بزنین قبلش باید یه میخی پیچی که اتکا و محل وصل شدن قاب باشه بهش بزنین دیگه

اون میخ می‌تونه محبت یکی باشه که تو دل شما میشینه

اگه میخ رو در بیارین جاش همیشه رو دیوار دلتون میمونه ، نمیشه قایمش کرد

اگه واسه پوشوندنش یه میخ دیگه همونجا بزنین شاید موقتی وایسه اما سسته، با یه باد میوفته

وقتی دیوار دل من نرم بود مهر اون به دلم نشست و جزئی ازش شد

الان اون جزئی از من و یه جورایی مهمترین دارایی غیر منقول من حساب میشه

طبیعی نیست که ازش با سیم خاردار محافظت کنم؟

.

عنوان :قسمتی از آهنگ دیوونه محسن چاوشی 

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۱ ، ۲۰:۱۸
مهربان
چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۲۵ ب.ظ

من کافی هستم

نه شنیدن

 

بیشتر وقتایی که حال یکی رو می‌پرسیم واقعا نمی‌خوایم بدونیم حالش چطوره

به قصد معاشرت و شروع گفتگو این سوال رو می‌پرسیم به فرض بگه نه خوب نیستم ، آیا دوست داره بحث رو (با ما )ادامه بده یا جمله ی بعدی ما چه خواهد بود

اصلا من به چه دوستی میتونم بگم نه خوب نیستم چه حدی از صمیمیت لازمه ؟

چه حدی از صمیمیت لازمه تا بتونم بگم نه خوب نیستم 

یا فقط میگم ممنون خوبم که فقط راهشو بکشه و بره

 

دوستی که پیام میده و میگه درخواستم رو اینجا ازت میپرسم چون حضوری یا تلفنی ممکنه توی معذوریت قرار بگیری (لذت بردم از شعورش)

یا دعوت به بیرون رفتن وقتی نه شنیدی باید چیکار کنی؟ بپرسی چی شده ؟ ولش کنی؟

بپرسی چیکار داری؟

مثلا فکر کن از یکی بپرسی با من دوست میشی

بعد بگه نه

میتونی بپذیری؟ میگی طرف بی لیاقت بوده ،من کافی نبودم ، شاید دلیل خاصی داره

یه جایی پیشنهاد همکاری میدی و موافقت نمیشه ، سرخورده میشی ؟ رها میکنی؟ دنبال ارتقا ورژن خودت میوفتی؟

به کی میتونی بگی که منم بارها پس زده شدم و بعدش پشیمون نشی

 .

.

عنوان : تتوی یکی از دوستانم

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۸:۲۵
مهربان
يكشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۲۳ ب.ظ

نازپرورده ای ،درد و فقر و رنج نمی‌دانی چیست

به زور ده تا چیزشکن و مشابهاتش وارد فضای اینستاگرام میشی

مردم کم کم دارن همصدا میشن به جز عده ای که تکلیفشون مشخصه

از تیراندازی و کشته شدن حدود شصت نفر توی بلوچستان

هر کدوم از اینا پدر برادر فرزند همسر کسی بودن که زندگی خانواده شون هیچوقت مثل قبلش نمیشه

کسی که توی بلوچستان زندگی می‌کنه هم آدمه والا احساس داره. ترس خشم عشق و محبت رو درک میکنه . اینا تاوان کدوم کارشون رو دارن میدن؟ در حق کی بدی کردن؟

از اونور افرادی که مستقیم و غیر مستقیم اینهمه آدم رو بدبخت کردن کشتن آزار دادن هیچی؟

معمر قذافی تا دو سه روز پایانی عمرش اونقدر خوشی کرد که در تصور ما نیست (کتاب حرمسرای قذافی)

میلیون ها نفر هم هستن و بودن که از اول عمرشون بدبختی کشیدن تا لحظه ی مرگ

کدوم پاداش و کدوم مجازات

کارما ؟ ولمون کن

بهشت و جهنم؟ 

اگر دستم رسد برچرخ گردون

همی پرسم که این چین است و آن چون

یکی را داده ای صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آغشته در خون

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۱ ، ۲۰:۲۳
مهربان