یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

یک دانشجوی پزشکی

A doctor is a student till he dies

جمعه, ۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۲:۳۱ ق.ظ

استوکیومتری

دوره ی دبیرستان یا بهتر بگم سال آخر سرم تو درس و کتاب بود اما رابطه م با حساب و کتاب خوب نبود ، واضح تر بگم ریاضیم خیلی ضعیف بود و اگه به لطف بقیه ی درس ها بخصوص زیست و شیمی نبود کلاهم رو باید از پس معرکه بر میداشتم. تو برنامه ی درسیم هر روز دو ساعت شیمی دوساعت فیزیک دوساعت زیست بود بدون استثنا هم اجرا میشد

یادمه یه جایی تو کتاب شیمی دو رو مشخص کرده بودم و هر بار یه دور کتاب های شیمی-دوم سوم پیش‌دانشگاهی- رو دوره میکردم ،تاریخ میزدم . اولین دوره توی ۴۰ روز تموم شد بعد کمتر و کمتر تا جایی که کمتر از ۷ روز یک بار من شیمی رو دوره میکردم و تست هم میزدم ...علاقه بود و تلاش

توی مدرسه بین بقیه حرف داشتم برای گفتن . گنده های مدرسه که الان هر کدومشون یه ور دنیان شهاب که برق خوند و رفت امریکا، ممد که میگفت فقط مکانیک و رفت شریف و همونجا استاد شد .مهدی که رفت المان جراح بشه. علی که رادیولوژیست شد .حتی حسین که میگفت فقط عمران و الان داره وردست باباش سنگ صادر میکنه عمان ! اینا اشکال هاشون رو میاوردن پیش من ....

 چرا دارم اینا رو میگم : چون اتفاقی چند روز پیش کلمه ی استوکیومتری و شیمی دبیرستان به گوشم خورد .اونقدر نااشنا بود که اگه اینا رو کنار هم نمیشنیدم کوچکترین تصوری ازش نداشتم که استوکیومتری دیگه چیه؟! چه برسه به اینکه کلی تست ازش زدم

حتی برام سواله که شیمی چه ربطی داره به مسئله حل کردن و تمرین ؟ مگه شیمی عدد و محاسبه داشت؟ همونقدر دور و فراموش شده

این ماجراها مال همون سالهاست همون پونزده سال پیش که دیپلم گرفتم . چطور اینا فراموشم شده ولی تو نه !؟

من حساب و کتابم خوب نبود ، هنوزم نیست . اونوقت ها ریاضی بود الان حساب دخل و خرجم رو ندارم

سر از حساب و کتاب زندگی در نمیارم، اینکه چطوریه که یکی میتونه تو رو بیشتر از من دوست داشته باشه...

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۳ ، ۰۲:۳۱
مهربان
چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۴۱ ق.ظ

بعد تو عمرا من دگر عاشق نشوم

چرا عکس جدید نمیذاری ؟

من که دلم تنگ نشده ولی تو عکس عوض کن

استوری بذار

تظاهر کن

اما بعد همه ی اینا میگم حتما اینقدر داره بهت خوش میگذره که نمیرسی عکس بگیری ، اصلا حواست نیس که این لحظات رو ثبت کنی

فدای سرت

سرت سلامت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲ ۳۰ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۴۱
مهربان
سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۴ ب.ظ

خوبی؟

چقدر این سوال اشتباهه

اگه منو میشناسی که میدونی در بدترین حالت هم نه نمیگم چون فایده ای نداره

جوابی که غالبا میدم ، شکر

الحمدالله

میگذره

یا خیلی راحت تر میگم آره

تو ذهنم میگم میتونست خیلی بدتر از اینا باشه . فلانی رو ببین روزگارش سیاهه بدبخته . مستاصله اونو ببین یه دست نداره . اون داره مهریه میده 

این منتظره بکشنش بالا راحت بشه -اینو یکی از مریضام که وکیل بود گفت بعضی محکومین به خاطر فشار روانی ارزوشونه زودتر اعدام بشن -

این بچه رو ببین ننه بابا نداره

من غم بزرگی ندارما اما خوشحال هم نیستم

تو بحبوحه ی فرستادن پهپاد و تبادل اتش بین دو کشور بود که یه سفر هوایی داشتم، مامانم تلفنی گفت یهو جنگ نشه هواپیماتون رو بزنن ... از دهن خورد شده ی من پرید که : عیب نداره راحت میشم... مامانم گفت ابن چه حرفیه اخه

و بعد چقدر پشیمون شدم بابت حرفی که زدم

خب به فرض من یه مشکلی دارم در میون گذاشتنش با دیگران چه کمکی میکنه ؟ عملا هیچی . از خانواده که بگذریم -کار خاصی از دستشون برنمیاد- عمده ی افراد از مشکلات ما خوشحال میشن یا حداقل خدا رو شکر میکنن بقیه هم واسشون مهم نیس

روایتی هست منسوب با امام علی که میگه زندگی با مردم دنیا مانند دویدن با گله ی اسب هاست بقیه ش رو خودتون برین بخونین که یه کم سیس استادها رو گرفته باشم !

 نامبرده تا حالا چندتایی هنراموز ؟ دانشجو ؟ دانش اموز ؟ یا هرچی که اسمش رو بذارین اموزش داده . هرچند که بهشون گفتم من صلاحیت اموزش و علم کافی واسه یاد دادن تزریقات زیبایی ندارم

بگذریم

اوضاع خوبه ؟ نمیدونم اما میتونست بدتر از اینا باشه

زندگی جریان داره

میگذره

بریم پروفایلشو چک کنیم 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۰۴
مهربان
شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ

که نیارزد این تمنا به جواب لن ترانی

داستان حضرت موسی و وحی و کوه سینا رو شنیدین دیگه

وقتی میرسه به اون اتش و به خدا میگه - ارنی - خودت رو به من نشون بده

خدا میگه -لن ترانی- هرگز نخواهی دید

..... 

سعدی در این مورد یه شعر داره :

چو رسی به طور سینا ارنی مگو و بگذر

که نیارزد این تمنا به جواب لن ترانی

 

شعری منسوب به حافظ هست که میگه:

چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر

تو جواب دوست بشنو ، نه جواب لن ترانی

 

شعری بعدی منسوب به مولانا س

ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد

تو که با منی همیشه ، چه تری چه لن ترانی

 

این رو هم شنیدم نمیدونم مال کیه

سحر امدم به کوی ت که ببینمت نهانی

ارنی نگفته ؛ گفتی :دو هزار لن ترانی

.....

حالا من هرچی میگم رو دست سعدی -استاد سخن- نیست شما میگین حافظ فلان 

اصلا معقول ترین کار اینه که احترام خودت رو حفظ کنی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۰۳
مهربان
يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۴۴ ق.ظ

شانزده سال گذشت

یادت گرامی باد

بختت همرنگ لباست

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۶:۴۴
مهربان
شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۴۴ ق.ظ

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

گفتم ازدواج کرد ؟

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۱:۴۴
مهربان
چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۸ ب.ظ

پلی گامی ، دزیره و قند روزهای تلخش

 

سه میلیون نفر رو به کشتن داد

جنگ به جز افرادی که مستقیما در جریانش کشته میشن دامن گیر افرادی میشه که حتی ازش خبر هم ندارن

مثل فقر و شیوع بیماری های واگیر که در جریان جنگ اول ملل در ایران بصورت مستند و ثبت شده داریم

فیلم ناپلئون رو دیدم

این همه جنگ برای چی ؟ واقعا هیچی

این مطلب رو متعاقب تماشای این فیلم نوشتم

توش روابط عاطفی ناپلئون پررنگ شده بود ولی با کی آخه؟


تعهد ؟

تو باش بقیه هم باشن دور هم هستیم دیگه

چه نقشی داره وقتی بود و نبودش تفاوتی ایجاد نمیکنه

حداقل نباش که بگیم نبوده

که اگر بود سرنوشت قشنگ تر رقم می‌خورد

به قول احسانو آدم تا به کرانه های هفتاد سالگی نرسد نمیفهمد . آدمی کلا نمیفهمد . نبردهای زیادی می‌کند برای فتح باد برای فتح هیچ

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۲۸
مهربان
شنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۱:۲۶ ق.ظ

توی آسمون عشقم غیر تو پرنده ای نیست

من کار میکنم ولی بلد نیستم زندگی کنم

چی شد که اینقدر آپاتیک و بی حس شدم

اگه این بزرگوار ته مغزم نبود میگفتم هیچ حسی ندارم

این داروسازا چرا داروهای به درد بخور نمیسازن؟

واسه درمان چاقی ، واسه فراموشی ، واسه خوشحالی 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۲ ، ۰۱:۲۶
مهربان
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۱۲ ق.ظ

پانزده سال گذشت

یادت گرامی باد؟

همین؟

دلم برات تنگ شده؟

چقدر راحت همه چیز رو رها میکنم

اما تو رو 

تو رو هم رها کردم اما مثل اون اسباب بازی پشت ویترین و منم اون بچه ای که راهمو کج میکنم تا ببینمت و تو مسیرم رو برمیگردونم تا بیشتر ببینمت

هر بار استوری هات رو باز میکنم میترسم که 

نه نمی‌ترسم . شاید یه کم غمگین بشم اما بعد فکر میکنم تو حالت خوب خواهد بود پس اوکیه

یادت باشه من می‌خوام تو خوشحال باشی حتی اگه خوشحالیت در گرو نبودن من باشه

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۲:۱۲
مهربان
شنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۲۲ ق.ظ

تو خوشبختی همین بسه برای من

تو بی من بهتری؟

امیدوارم باشی .

چرا تو عکس آخرت لبخند نمیزنی ؟ رنگت پریده 

می‌دونی بزرگوار ... دلم برات تنگ شده

توی خیالاتم همیشه اینو دارم که یه جایی اون بیرون تو داری زندگی می‌کنی و حال دلت خوبه

من فقط میخام تو خوب باشی

نمیدونم تو حالت چطوره ؟ داری زندگیت رو کجا میسازی 

تنها یا با کسی

حس من به تو مثل عشق یه پسر نوجوون به یه ستاره ی سینماس

اما در بهترین حالت تو فقط می‌دونی من وجود دارم، مثل اونایی که تو آمریکا زندگی میکنن و میدونن تو خاورمیانه جنگه

.

عمرت دراز مثل فاصله مون

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۲۲
مهربان